جاناتان مرغ دریایی

جاناتان متحیر گفت: سر در نمی آوردم چرا توی این دنیا هیچ کاری سخت تر از این نیست که پرنده ای را متقاعد کنیم که آزاد است و می‌تواند این واقعیت را به خودش ثابت کند، به شرط آن که کمی برای تمرین و تلاش وقت بگذارد! چرا باید آنقدر دشوار باشد؟

پ.ن: طرح کلی داستان تصمیم‌گیری بر سر یک دوراهی است: ماندن و رکود یا رفتن و صعود، داستان مرغ دریایی‌ای که نمی‌خواهد مثل بقیه مرغان دریایی زندگی کند، می‌خواهد تندتر و بالاتر پرواز کند. اما هم نوعانش تغییر را دوست ندارند و او را از جمع خود می‌رانند. اما به راستی، جاناتان تنها مانده است یا مرغانی که او را راندند؟

پ.ن۲: شاید براتون جالب باشه که کتاب، هدیه ی اعتکاف بود... یه هدیه ی کاملا مرتبط با موضوع

#کتاب_نوجوان
#معرفی_کتاب
#جاناتان_مرغ_دریایی
#ریچارد_باخ
#کاوه_میرعباسی
دیدگاه ها (۱)

هفت روایت خصوصی از زندگی امام موسی صدر

فردا مسافرم

توتوچان دخترکی آن سوی پنجره

ناتور دشت

#حکایت‌ های پندآموزگویند: روزی ابلیس ملعون خواست با فرزندانش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط